من تا چند ماه پیش همچنان وبلاگ نویس بودم و به روش سنتی خودم در اینترنت فعال بودم. اما حالا در سال 95، چند سالی هست که همه ی آدم ها در همه ی سنین و همه ی شغل ها، به اینترنت و تلگرام دسترسی دارند و در واقع هر کدوم تریبون اختصاصی دارند و در کانال و شبکه ای عضو هستند. بنابراین، خبرها همگی تکراری شده و هر کسی بنابر سلیقه ای که داره، فقط از منابع خبری خودش تغذیه می کنه. دیگه مثل سابق کسی بی طرف و خاکستری نیست که بخواد از منابع مخالف عقیدش مطلبی رو دنبال کنه.
از طرفی زمان ما، اینترنت انحصاراً مال نسل جوون و دهه ی شصتی ها بود، اما حالا پدربرگ و مادربزرگ و بچه مدرسه ای ها هم فعال مجازی هستند! بخاطر همین الان هم به خاطر خودسانسوری و هم به خاطر تذکرات بزرگترها، محافظه کارتر و محتاط تر هستیم و نمی تونیم آزادانه حرف بزنیم و نمیذارن من تریبون داشته باشم و کسی ارزش و احترامی به فهم و دانش و تحلیل من قائل نیست.
طرف از اقوام دور پدری در روستای مرکز کشور به اینترنت وصل شده و هنوز سواد نوشتاری و املاء نداره، اما صاحب نظر سیاسیه! اون یکی کفش فروش در قم هست، یکی دیگه همسر یک فامیل نه چندان باسواد و جنوب شهری، اما همه تحلیل گر و کارشناس در امور سیاسی!
با این اوصاف، هیچ جایی بهتر از وبلاگ برای بیان نظرات و دیدگاه های سیاسی و اجتماعیم ندیدم، هر چند که اینجا هم اثرگذاری و مخاطب گذشته رو به هیچ وجه نداره.
..........
پ.ن: اینکه کلیپ تماشا کردم و دارم تند تند پست میذارم، به این دلیله که یکهو اینترنتمون به سرعت واقعیش برگشته! نمی دونم چه اتفاقی افتاده و آیا شنودها موثر بوده و تا فهمیدند که ما قرار هست اینترنت تازه ای بخریم، پارازیت ها رو کم کردند یا اینکه ممکنه دوباره چشم بخوره و از اواسط ماه، سرعت کم بشه؟ هر چی که هست فعلا اوضاع اینترنتی خوبه.
.:: تیکه کلام ::....برچسب : چی شد که شب شد,چی شد که عاشقت شدم,چی شد که چادری شدم,چه شد که ماه مراد, نویسنده : mtikkekalama بازدید : 111