من نمیخوام الکی مظلوم نمایی کنم، ولی من خودم هم چند ساله هی دارم زجه میزنم و از خدا مُردنم رو میخوام. به این فکر می کردم که اگر قیامتی درکار باشه، اگر حساب و کتابی باشه، لابد به قول کتاب دینی دوران دبیرستانمون، از من در مورد 4 چیز می پرسن: 1_ عمرت، 2_ جوونیت، 3_ مالت، 4_ دینت
من اصلا انسان بدی نیستم و تا حالا نه به کسی دروغ گفتم نه به کسی تهمت زدم نه به کسی ظلم کردم، نه کار حروم کردم و نه مال کسی رو بردم. اما تنها گناهی که مرتکب شدم - با اینکه علاقه ای به راه گناه نداشتم - در مورد نیاز به جنس مخالف بوده اون هم در حد خودم و آسیبی به کسی نرسوندم و حتی از ترس گناه، هیچ ارتباطی هم با جنس مخالف نداشتم.
عمرم تباه شده، جوونی هم که اصلا نکردم، مال و منالی هم ندارم، دینم هم که از اول مسلمونی و در راه حلال بوده. ولی اگر از من اینا رو بپرسن، میگم: جناب خدا! شما مگه خودت برای ما جفت خلق نکردی؟ مگه خودت میل و غریزه رو نیافریدی؟ پس چرا وقتی دیدی من زودتر از همه احساس نیاز میکنم و در سن 18 سالگی دارم میگم زن میخوام، یک دختر رو به سمت من نفرستادی و دل هییچ کدوم از انسان هات رو نرم نکردی تا من ازدواج کنم؟
به خدا میگم اگر عمرم تلف شد، اگر جوونیم تباه شد، اگر گناهی کردم ، همش به خاطر همین یک مسئله بوده و لطفا خودت به من بگو چرا؟ من که گناهی نکرده بودم، من که میخواستم مثبت و خوب و مفید باشم، ولی خودت نخواستی. این دنیا شکنجه دادی و زجر کشیدم، میتونی در دنیای آخرت هم منو زجر بدی و بسوزونی، ولی من به رحمان و رحیم بودنت شک میکنم و ازت فقط یک سوال دارم: تو که از اول میخواستی شکنجه بدی، چرا آفریدی اصلا؟
من احساس می کنم پُر پُرش 4-5 سال دیگه بیشتر زنده نیستم. چون پسر یکی از دوستان پدرم هم به دلیل فشار روحی شدید و تنهایی ، یکدفعه در سن 35 سالگی فوت کرد. ولی این خیلی نامردیه که یک آدم فقط به خاطر نبودِ جنس مخالف فوت کنه، تازه اون دنیا محاکمه هم بشه. و چون تنها هم هستم، یک نفر سر قبرم نیاد که فاتحه ای بخونه.
..............
ولی آدم وقتی می میره، انگار که از اول نبوده و حذف میشه. همه دنبال زندگی های خودشونن، هیچ کسی حتی یادی هم از فردِ درگذشته نمی کنه، هیچ کسی نمیگه که این هم یک انسانی مثل ما بود و فقط به خاطر غصه، دق کرد و مُرد. ناموسا کسی که اینارو میخونه، دلش برای من نمیسوزه؟ دخترا که لطیف تر بودند هم این روزها دلشون برای کسی نمیسوزه!
.:: تیکه کلام ::....برچسب : نویسنده : mtikkekalama بازدید : 104