قدیم که بچه بودم، صحنه های وحشتناکی رو از دار زدن گربه در بالای درخت می دیدم! بچه ها یک جور گربه ها رو آزار میدادند و بزرگترها یک جور دیگه. انگار که هر کسی گربه ای میدید، میخواست با دمپایی یا چوب یا سنگ به جونش بیفته و بکُشَش!
یا قدیم، خیلی بیشتر سگ ها رو آزار میدادند و الکی کتک میزدند. به الاغ و شتر و چهارپایی که به وسیله ی اون کارهاشون رو انجام میدادند، خیلی ظلم می کردند. از طرفی شکار گنجشک و کبک و قرقاول و آهو و انواع حیوانات خیلی زیاد بود و باعث انقراض چند نوع حیوونِ خاص شد.
اما حالا با گسترش اطلاع رسانی و فعالیت گروه های مدافع حقوق حیوانات و فضای مجازی، این آزار و اذیت ها - نه اینکه از بین رفته ولی - خیلی کمتر از گذشته شده و گاهی رفتار محبت آمیزی از کسایی می بینی که توقعش رو نداری.
امروز که از روضه ی وسط شهر میومدم، از کنار مغازه ی کارواش رد میشدم که دیدم یک مرد میانسالی با حالت صمیمانه با یک گربه ی زردی که اونجا بود صحبت می کرد و میگفت: بیا عزیزم، برو خودت بگرد و هرچی خواستی بخور! و جلوش یک ظرف از باقیمونده ی مرغ و استخون گذاشته بود.
حالا دیگه گربه ها، نسبت به ما انسان ها وحشت قبل رو ندارند. حتی طوری شده که با هر "پیش" کردنی، بیشتر سمتت میان و فکر می کنن مادرشون هستی! اگر همه ی ایرانی ها این رفتار رو نسبت به هر حیوون و گیاه و جانوری داشتند، الان شیرها و یوزپلنگ ها زنده بودند. الان اقلیم کشورما سرسبزتر و متنوع تر از حالا بود.
البته بعضی ها هم کلا سگ و گربه رو به انسان ها ترجیح میدن و شاید تنهایی باعث شده که توجه ماها به حیوانات بیشتر و بیشتر از قبل بشه! که این هم چندان جالب نیست.
..............
پ.ن: من خودم علاقه ی شدیدی به حیوانات- به خصوص پرندگان غیر پروازی - دارم. یکی از آرزوهام اینه که مزرعه ی شترمرغ یا یک باغی پر از طاووس و قرقاول و انواع پرندگان داشته باشم و در کنارش با حیوانات جنگلی هم رفیق باشم و بهشون آب و غذا بدم. عشق به حیوانات، در واقع عشق به روح خود آدمه.
.:: تیکه کلام ::....برچسب : دوستی با مردم دانا نکوست,دوستی با مردم دانا زرین کاسه ایست,دوستي با مردم دانا نكوست, نویسنده : mtikkekalama بازدید : 103