یک مرد که واژه ی "مرد"و روسفید کرد

عزیزم... بغض، اشک...

وقتی تصاویر اسارت شهید محسن حججی، جوان 25 ساله ی نجف آبادی رو توسط داعش دیدم، دلم سوخت. خیلی مردی و مردونگی میخواد که جلوی این دیوها و خونخوارها که تشنه به خون ایرانی هستند بایستی و از جون و بچه ی 2 ساله ت بگذری. وقتی که میدونی ته تهش سرت رو می بُرن و با بدترین حالت ممکن کشته میشی، اما به خاطر اعتقادت با قدرت میری جلو و نمی ترسی.

این آدما من رو یاد سرداران قدیم سپاه ایران مثل آرش و آریو برزن میندازند. در هیچ کجای دنیا همچین افرادی نداریم که تا این حد شجاع و نترس باشند و در حین اسارت هم محکم و با اعتماد به نفس باشند.

مهم نیست که با سیاستمدارانمون موافق باشیم یا مخالف، با حضور نیروهامون در عراق و سوریه موافق باشیم یا مخالف، هر ایرانی ای تصویر یک ایرانی دیگه رو ببینه که به دست این کثافت های حرومزاده اینطوری مظلوم افتاده و سر از بدنش جدا شده، اشک در چشمانش حلقه میزنه. 

.............

پ.ن:

1_ این فیلمی که داعش از حمله به نیروهای ایرانی و اسارت محسن حججی و بعد شهادتش منتشر کرده، بیشتر از اینکه آدم حالش از این کثافتا بهم بخوره، از اسلام بهم میخوره! ببین چطوری همه رو از دین متنفر کردند: اول تصاویر جنازه های خودشون رو نشون میده و میگه اینها شهیدند و به عربی آیه قرآن رو میخونه که خدا در بهشت اینا رو به تزویج حورالعین درمیاره!! بعدش ایرانی ها رو نشون میده و باز آیه میخونه که باید کفار رو کشت! و بعد هم سر بریده روی بدن محسن عزیز!! وای ...

2_ حس میکنم آخرالزمانه. اگر ده سال پیش توی کتابا میخوندم که نوشته: در آخرالزمان، در منطقه ی شام یک گروهی به نام "سفیانی" که از نوادگان ابوسفیان هستند با پرچم های سیاه، بر علیه اهل بیت قیام می کنند و از اون طرف گروهی هم از خراسان ایران با اینها میجنگن و بعدش امام زمان ظهور میکنه، باورم نمیشد! اصلا باورم نمیشه که هنوز یه عده با شمشیر بخوان سر کسی رو از بدنش جدا کنند! انگار همه ی دعواها سر همین مطالب نوشته شده در موردآخرالزمان در کتابهای دینیه. از یهودی ها(اسرائیل) بگیر که به خاطر ظهور موعودشون ، فلسطین رو اشغال کردند و می خوان "از نیل تا فرات" رو به تصاحب در بیارن، تا سنی ها(وهابی ها) که توی عراق و سوریه اومدند تا حکومت جهانی اسلام رو برای ظهور موعود فراهم کنن، تا خود ما شیعیان که برای ظهور امام زمان می جنگیم!!