وقتی 7-8 سال پیش، وبلاگم با موضوع دردو دل بود، مخاطبینش من رو تحقیر می کردند. هر نوع ناراحتی و مشکل من رو توی سرم می کوبیدند، بدون اینکه به جایگاه و شخصیت و اطلاعات و فهم من احترام بذارند.
گفتم در مورد فشاری که طبعا روی هر فرد مجردی مثل خودم هست بدون سانسور بنویسم که لااقل شاید یک جنس مخالفی هم پیدا شد. اما نه تنها هیچ فرد مد نظر من پیدا نشد که باز خانم هایی میومدند که خیلی با تصورات من فاصله داشتند و تازه من رو نصیحت هم می کردند!!
گفتم اصلا بیخیال این نوع حرفها و رک نویسی ها، بیام به همون سبک گذشته، مسائل اعتقادی و سیاسی خودم رو دنبال کنم، شاید کسی(در شهر تهران و سطح بالا و مد نظر من) از تفکرات خود من خوشش اومد و از این طریق لااقل دوستان تهرانی امروزی پیدا کنم. اما این بار هم متهم شدم به اینکه وصل به جایی هستم و نقشه دارم تا دین ملت رو بگیرم!!
واقعا دیگه نمی دونم با چه ساز این مخاطبین مجازیم برقصم؟ البته می دونم که افرادی که اینطوری کامنت میذارند، خودشون به بعضی ارگان ها وصل هستند و بعضی هم رهگذرند. اما اینکه این وبلاگم حتی مخاطبین سابقش رو از دست داده، برام قابل فهم نیست.
تکلیفتون رو روشن کنید، اگر علاقه ای به مطالب سیاسی - اجتماعی این وبلاگ ندارید، به من بگید تا زودتر اینجا رو تعطیل کنم.
.:: تیکه کلام ::....